|
cat_title,v_order,v_position,poem_text,poet_name,poem_id |
|
رباعی,1,0,گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات,حافظ,3 |
|
رباعی,2,1,گفتم دهنت، گفت زهی حب نبات,حافظ,3 |
|
رباعی,3,0,گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا,حافظ,3 |
|
رباعی,4,1,شادی همه لطیفه گویان صلوات,حافظ,3 |
|
رباعی,1,0,ای کاش که بخت سازگاری کردی,حافظ,41 |
|
رباعی,2,1,با جور زمانه یار یاری کردی,حافظ,41 |
|
رباعی,3,0,از دست جوانیام چو بربود عنان,حافظ,41 |
|
رباعی,4,1,پیری چو رکاب پایداری کردی,حافظ,41 |
|
قطعه,1,0,دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,2,1,دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,3,0,ذروهی کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع,حافظ,51 |
|
قطعه,4,1,راهروان وهم را راه هزار ساله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,5,0,ای مه برج منزلت چشم و چراغ عالمی,حافظ,51 |
|
قطعه,6,1,بادهی صاف دایمت در قدح و پیاله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,7,0,چون به هوای مدحتت زهره شود ترانهساز,حافظ,51 |
|
قطعه,8,1,حاسدت از سماع آن محروم آه و ناله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,9,0,نه طبق سپهر و آن قرصهی ماه و خور که هست,حافظ,51 |
|
قطعه,10,1,بر لب خوان قسمتت سهلترین نواله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,11,0,دختر فکر بکر من محرم مدحت تو شد,حافظ,51 |
|
قطعه,12,1,مهر چنان عروس را هم به کفت حواله باد,حافظ,51 |
|
قطعه,1,0,شمهای از داستان عشق شورانگیز ماست,حافظ,54 |
|
قطعه,2,1,این حکایتها که از فرهاد و شیرین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,3,0,هیچ مژگان دراز و عشوهی جادو نکرد,حافظ,54 |
|
قطعه,4,1,آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,5,0,ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست,حافظ,54 |
|
قطعه,6,1,قابل تغییر نبود آنچه تعیین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,7,0,در سفالین کاسهی رندان به خواری منگرید,حافظ,54 |
|
قطعه,8,1,کاین حریفان خدمت جام جهانبین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,9,0,نکهت جانبخش دارد خاک کوی دلبران,حافظ,54 |
|
قطعه,10,1,عارفان آنجا مشام عقل مشکین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,11,0,ساقیا دیوانهای چون من کجا دربر کشد,حافظ,54 |
|
قطعه,12,1,دختر رز را که نقد عقل کابین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,13,0,خاکیان بیبهرهاند از جرعهی کاس الکرام,حافظ,54 |
|
قطعه,14,1,این تطاول بین که با عشاق مسکین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,15,0,شهپر زاغ و زغن زیبای صید و قید نیست,حافظ,54 |
|
قطعه,16,1,این کرامت همره شهباز و شاهین کردهاند,حافظ,54 |
|
قطعه,1,0,آن میوهی بهشتی کآمد به دستت ای جان,حافظ,73 |
|
قطعه,2,1,در دل چرا نکشتی از دست چون بهشتی,حافظ,73 |
|
قطعه,3,0,تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند,حافظ,73 |
|
قطعه,4,1,سرجملهاش فروخوان از میوهی بهشتی,حافظ,73 |
|
غزل,1,0,میدمد صبح و کله بست سحاب,حافظ,92 |
|
غزل,2,1,الصبوح الصبوح یا اصحاب,حافظ,92 |
|
غزل,3,0,میچکد ژاله بر رخ لاله,حافظ,92 |
|
غزل,4,1,المدام المدام یا احباب,حافظ,92 |
|
غزل,5,0,میوزد از چمن نسیم بهشت,حافظ,92 |
|
غزل,6,1,هان بنوشید دم به دم می ناب,حافظ,92 |
|
غزل,7,0,تخت زمرد زده است گل به چمن,حافظ,92 |
|
غزل,8,1,راح چون لعل آتشین دریاب,حافظ,92 |
|
غزل,9,0,در میخانه بستهاند دگر,حافظ,92 |
|
غزل,10,1,افتتح یا مفتح الابواب,حافظ,92 |
|
غزل,11,0,لب و دندانت را حقوق نمک,حافظ,92 |
|
غزل,12,1,هست بر جان و سینههای کباب,حافظ,92 |
|
غزل,13,0,این چنین موسمی عجب باشد,حافظ,92 |
|
غزل,14,1,که ببندند میکده به شتاب,حافظ,92 |
|
غزل,15,0,بر رخ ساقی پری پیکر,حافظ,92 |
|
غزل,16,1,همچو حافظ بنوش باده ناب,حافظ,92 |
|
غزل,1,0,خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,2,1,به قصد جان من زار ناتوان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,3,0,نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود,حافظ,95 |
|
غزل,4,1,زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,5,0,به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد,حافظ,95 |
|
غزل,6,1,فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,7,0,شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن,حافظ,95 |
|
غزل,8,1,که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,9,0,به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم,حافظ,95 |
|
غزل,10,1,چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,11,0,بنفشه طره مفتول خود گره میزد,حافظ,95 |
|
غزل,12,1,صبا حکایت زلف تو در میان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,13,0,ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم,حافظ,95 |
|
غزل,14,1,سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,15,0,من از ورع می و مطرب ندیدمی زین پیش,حافظ,95 |
|
غزل,16,1,هوای مغبچگانم در این و آن انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,17,0,کنون به آب می لعل خرقه میشویم,حافظ,95 |
|
غزل,18,1,نصیبه ازل از خود نمیتوان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,19,0,مگر گشایش حافظ در این خرابی بود,حافظ,95 |
|
غزل,20,1,که بخشش ازلش در می مغان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,21,0,جهان به کام من اکنون شود که دور زمان,حافظ,95 |
|
غزل,22,1,مرا به بندگی خواجه جهان انداخت,حافظ,95 |
|
غزل,1,0,به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست,حافظ,107 |
|
غزل,2,1,که مونس دم صبحم دعای دولت توست,حافظ,107 |
|
غزل,3,0,سرشک من که ز طوفان نوح دست برد,حافظ,107 |
|
غزل,4,1,ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست,حافظ,107 |
|
غزل,5,0,بکن معاملهای وین دل شکسته بخر,حافظ,107 |
|
غزل,6,1,که با شکستگی ارزد به صد هزار درست,حافظ,107 |
|
غزل,7,0,زبان مور به آصف دراز گشت و رواست,حافظ,107 |
|
غزل,8,1,که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست,حافظ,107 |
|
غزل,9,0,دلا طمع مبر از لطف بینهایت دوست,حافظ,107 |
|
غزل,10,1,چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست,حافظ,107 |
|
غزل,11,0,به صدق کوش که خورشید زاید از نفست,حافظ,107 |
|
غزل,12,1,که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست,حافظ,107 |
|
غزل,13,0,شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز,حافظ,107 |
|
غزل,14,1,نمیکنی به ترحم نطاق سلسله سست,حافظ,107 |
|
غزل,15,0,مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوی,حافظ,107 |
|
غزل,16,1,گناه باغ چه باشد چو این گیاه نرست,حافظ,107 |
|
غزل,1,0,تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,2,1,دل سودازده از غصه دو نیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,3,0,چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است,حافظ,115 |
|
غزل,4,1,لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,5,0,در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست,حافظ,115 |
|
غزل,6,1,نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,7,0,زلف مشکین تو در گلشن فردوس عذار,حافظ,115 |
|
غزل,8,1,چیست طاووس که در باغ نعیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,9,0,دل من در هوس روی تو ای مونس جان,حافظ,115 |
|
غزل,10,1,خاک راهیست که در دست نسیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,11,0,همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست,حافظ,115 |
|
غزل,12,1,از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,13,0,سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم,حافظ,115 |
|
غزل,14,1,عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,15,0,آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت,حافظ,115 |
|
غزل,16,1,بر در میکده دیدم که مقیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,17,0,حافظ گمشده را با غمت ای یار عزیز,حافظ,115 |
|
غزل,18,1,اتحادیست که در عهد قدیم افتادست,حافظ,115 |
|
غزل,1,0,بی مهر رخت روز مرا نور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,2,1,وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,3,0,هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم,حافظ,117 |
|
غزل,4,1,دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,5,0,میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت,حافظ,117 |
|
غزل,6,1,هیهات از این گوشه که معمور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,7,0,وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت,حافظ,117 |
|
غزل,8,1,از دولت هجر تو کنون دور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,9,0,نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید,حافظ,117 |
|
غزل,10,1,دور از رخت این خسته رنجور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,11,0,صبر است مرا چاره هجران تو لیکن,حافظ,117 |
|
غزل,12,1,چون صبر توان کرد که مقدور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,13,0,در هجر تو گر چشم مرا آب روان است,حافظ,117 |
|
غزل,14,1,گو خون جگر ریز که معذور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,15,0,حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده,حافظ,117 |
|
غزل,16,1,ماتم زده را داعیه سور نماندست,حافظ,117 |
|
غزل,1,0,اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است,حافظ,120 |
|
غزل,2,1,به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است,حافظ,120 |
|
غزل,3,0,صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد,حافظ,120 |
|
غزل,4,1,به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است,حافظ,120 |
|
غزل,5,0,در آستین مرقع پیاله پنهان کن,حافظ,120 |
|
غزل,6,1,که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است,حافظ,120 |
|
غزل,7,0,به آب دیده بشوییم خرقهها از می,حافظ,120 |
|
غزل,8,1,که موسم ورع و روزگار پرهیز است,حافظ,120 |
|
غزل,9,0,مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر,حافظ,120 |
|
غزل,10,1,که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است,حافظ,120 |
|
غزل,11,0,سپهر برشده پرویزنیست خون افشان,حافظ,120 |
|
غزل,12,1,که ریزهاش سر کسری و تاج پرویز است,حافظ,120 |
|
غزل,13,0,عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ,حافظ,120 |
|
غزل,14,1,بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است,حافظ,120 |
|
غزل,1,0,دارم امید عاطفتی از جناب دوست,حافظ,138 |
|
غزل,2,1,کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست,حافظ,138 |
|
غزل,3,0,دانم که بگذرد ز سر جرم من که او,حافظ,138 |
|
غزل,4,1,گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست,حافظ,138 |
|
غزل,5,0,چندان گریستیم که هر کس که برگذشت,حافظ,138 |
|
غزل,6,1,در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست,حافظ,138 |
|
غزل,7,0,هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان,حافظ,138 |
|
غزل,8,1,موی است آن میان و ندانم که آن چه موست,حافظ,138 |
|
غزل,9,0,دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت,حافظ,138 |
|
غزل,10,1,از دیدهام که دم به دمش کار شست و شوست,حافظ,138 |
|
غزل,11,0,بی گفت و گوی زلف تو دل را همیکشد,حافظ,138 |
|
غزل,12,1,با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست,حافظ,138 |
|
غزل,13,0,عمریست تا ز زلف تو بویی شنیدهام,حافظ,138 |
|
غزل,14,1,زان بوی در مشام دل من هنوز بوست,حافظ,138 |
|
غزل,15,0,حافظ بد است حال پریشان تو ولی,حافظ,138 |
|
غزل,16,1,بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست,حافظ,138 |
|
غزل,1,0,مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,2,1,دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,3,0,اشکم احرام طواف حرمت میبندد,حافظ,149 |
|
غزل,4,1,گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,5,0,بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی,حافظ,149 |
|
غزل,6,1,طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,7,0,عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار,حافظ,149 |
|
غزل,8,1,مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,9,0,عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد,حافظ,149 |
|
غزل,10,1,هر که را در طلبت همت او قاصر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,11,0,از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز,حافظ,149 |
|
غزل,12,1,زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,13,0,من که در آتش سودای تو آهی نزنم,حافظ,149 |
|
غزل,14,1,کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,15,0,روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم,حافظ,149 |
|
غزل,16,1,که پریشانی این سلسله را آخر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,17,0,سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست,حافظ,149 |
|
غزل,18,1,کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست,حافظ,149 |
|
غزل,1,0,شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,2,1,فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,3,0,حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر,حافظ,167 |
|
غزل,4,1,کنایتیست که از روزگار هجران گفت,حافظ,167 |
|
غزل,5,0,نشان یار سفرکرده از که پرسم باز,حافظ,167 |
|
غزل,6,1,که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,7,0,فغان که آن مه نامهربان مهرگسل,حافظ,167 |
|
غزل,8,1,به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,9,0,من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب,حافظ,167 |
|
غزل,10,1,که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,11,0,غم کهن به می سالخورده دفع کنید,حافظ,167 |
|
غزل,12,1,که تخم خوشدلی این است پیر دهقان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,13,0,گره به باد مزن گر چه بر مراد رود,حافظ,167 |
|
غزل,14,1,که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,15,0,به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو,حافظ,167 |
|
غزل,16,1,تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,17,0,مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل,حافظ,167 |
|
غزل,18,1,قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,19,0,که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز,حافظ,167 |
|
غزل,20,1,من این نگفتهام آن کس که گفت بهتان گفت,حافظ,167 |
|
غزل,1,0,زان یار دلنوازم شکریست با شکایت,حافظ,173 |
|
غزل,2,1,گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت,حافظ,173 |
|
غزل,3,0,بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم,حافظ,173 |
|
غزل,4,1,یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت,حافظ,173 |
|
غزل,5,0,رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس,حافظ,173 |
|
غزل,6,1,گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت,حافظ,173 |
|
غزل,7,0,در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا,حافظ,173 |
|
غزل,8,1,سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت,حافظ,173 |
|
غزل,9,0,چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی,حافظ,173 |
|
غزل,10,1,جانا روا نباشد خونریز را حمایت,حافظ,173 |
|
غزل,11,0,در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود,حافظ,173 |
|
غزل,12,1,از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت,حافظ,173 |
|
غزل,13,0,از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود,حافظ,173 |
|
غزل,14,1,زنهار از این بیابان وین راه بینهایت,حافظ,173 |
|
غزل,15,0,ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم,حافظ,173 |
|
غزل,16,1,یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت,حافظ,173 |
|
غزل,17,0,این راه را نهایت صورت کجا توان بست,حافظ,173 |
|
غزل,18,1,کش صد هزار منزل بیش است در بدایت,حافظ,173 |
|
غزل,19,0,هر چند بردی آبم روی از درت نتابم,حافظ,173 |
|
غزل,20,1,جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت,حافظ,173 |
|
غزل,21,0,عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ,حافظ,173 |
|
غزل,22,1,قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت,حافظ,173 |
|
غزل,1,0,تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج,حافظ,176 |
|
غزل,2,1,سزد اگر همه دلبران دهندت باج,حافظ,176 |
|
غزل,3,0,دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش,حافظ,176 |
|
غزل,4,1,به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج,حافظ,176 |
|
غزل,5,0,بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز,حافظ,176 |
|
غزل,6,1,سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج,حافظ,176 |
|
غزل,7,0,دهان شهد تو داده رواج آب خضر,حافظ,176 |
|
غزل,8,1,لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج,حافظ,176 |
|
غزل,9,0,از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت,حافظ,176 |
|
غزل,10,1,که از تو درد دل ای جان نمیرسد به علاج,حافظ,176 |
|
غزل,11,0,چرا همیشکنی جان من ز سنگ دلی,حافظ,176 |
|
غزل,12,1,دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج,حافظ,176 |
|
غزل,13,0,لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است,حافظ,176 |
|
غزل,14,1,قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج,حافظ,176 |
|
غزل,15,0,فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی,حافظ,176 |
|
غزل,16,1,کمینه ذره خاک در تو بودی کاج,حافظ,176 |
|
غزل,1,0,بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,2,1,که تاب من به جهان طره فلانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,3,0,دلم خزانه اسرار بود و دست قضا,حافظ,192 |
|
غزل,4,1,درش ببست و کلیدش به دلستانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,5,0,شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب,حافظ,192 |
|
غزل,6,1,به مومیایی لطف توام نشانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,7,0,تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش,حافظ,192 |
|
غزل,8,1,که دست دادش و یاری ناتوانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,9,0,برو معالجه خود کن ای نصیحتگو,حافظ,192 |
|
غزل,10,1,شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,11,0,گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت,حافظ,192 |
|
غزل,12,1,دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد,حافظ,192 |
|
غزل,1,0,هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,2,1,خداش در همه حال از بلا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,3,0,حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست,حافظ,201 |
|
غزل,4,1,که آشنا سخن آشنا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,5,0,دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای,حافظ,201 |
|
غزل,6,1,فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,7,0,گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان,حافظ,201 |
|
غزل,8,1,نگاه دار سر رشته تا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,9,0,صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی,حافظ,201 |
|
غزل,10,1,ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,11,0,چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت,حافظ,201 |
|
غزل,12,1,ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,13,0,سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری,حافظ,201 |
|
غزل,14,1,که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,15,0,غبار راهگذارت کجاست تا حافظ,حافظ,201 |
|
غزل,16,1,به یادگار نسیم صبا نگه دارد,حافظ,201 |
|
غزل,1,0,اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,2,1,نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,3,0,اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر,حافظ,208 |
|
غزل,4,1,چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,5,0,فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک,حافظ,208 |
|
غزل,6,1,که کس نبود که دستی از این دغا ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,7,0,گذار بر ظلمات است خضر راهی کو,حافظ,208 |
|
غزل,8,1,مباد کآتش محرومی آب ما ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,9,0,دل ضعیفم از آن میکشد به طرف چمن,حافظ,208 |
|
غزل,10,1,که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,11,0,طبیب عشق منم باده ده که این معجون,حافظ,208 |
|
غزل,12,1,فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,13,0,بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت,حافظ,208 |
|
غزل,14,1,مگر نسیم پیامی خدای را ببرد,حافظ,208 |
|
غزل,1,0,صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,2,1,بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,3,0,بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه,حافظ,212 |
|
غزل,4,1,زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,5,0,ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان,حافظ,212 |
|
غزل,6,1,دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,7,0,این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت,حافظ,212 |
|
غزل,8,1,و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,9,0,ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم,حافظ,212 |
|
غزل,10,1,زآنچ آستین کوته و دست دراز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,11,0,صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت,حافظ,212 |
|
غزل,12,1,عشقش به روی دل در معنی فراز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,13,0,فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید,حافظ,212 |
|
غزل,14,1,شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,15,0,ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست,حافظ,212 |
|
غزل,16,1,غره مشو که گربه زاهد نماز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,17,0,حافظ مکن ملامت رندان که در ازل,حافظ,212 |
|
غزل,18,1,ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد,حافظ,212 |
|
غزل,1,0,به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,2,1,که خاک میکده کحل بصر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,3,0,مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر,حافظ,223 |
|
غزل,4,1,بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,5,0,گل مراد تو آن گه نقاب بگشاید,حافظ,223 |
|
غزل,6,1,که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,7,0,گدایی در میخانه طرفه اکسیریست,حافظ,223 |
|
غزل,8,1,گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,9,0,به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی,حافظ,223 |
|
غزل,10,1,که سودها کنی ار این سفر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,11,0,تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون,حافظ,223 |
|
غزل,12,1,کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,13,0,جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی,حافظ,223 |
|
غزل,14,1,غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,15,0,بیا که چاره ذوق حضور و نظم امور,حافظ,223 |
|
غزل,16,1,به فیض بخشی اهل نظر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,17,0,ولی تو تا لب معشوق و جام می خواهی,حافظ,223 |
|
غزل,18,1,طمع مدار که کار دگر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,19,0,دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی,حافظ,223 |
|
غزل,20,1,چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,21,0,گر این نصیحت شاهانه بشنوی حافظ,حافظ,223 |
|
غزل,22,1,به شاهراه حقیقت گذر توانی کرد,حافظ,223 |
|
غزل,1,0,چه مستیست ندانم که رو به ما آورد,حافظ,224 |
|
غزل,2,1,که بود ساقی و این باده از کجا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,3,0,تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر,حافظ,224 |
|
غزل,4,1,که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,5,0,دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن,حافظ,224 |
|
غزل,6,1,که باد صبح نسیم گره گشا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,7,0,رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد,حافظ,224 |
|
غزل,8,1,بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,9,0,صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است,حافظ,224 |
|
غزل,10,1,که مژده طرب از گلشن سبا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,11,0,علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست,حافظ,224 |
|
غزل,12,1,برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,13,0,مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ,حافظ,224 |
|
غزل,14,1,چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,15,0,به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم,حافظ,224 |
|
غزل,16,1,که حمله بر من درویش یک قبا آورد,حافظ,224 |
|
غزل,17,0,فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند,حافظ,224 |
|
غزل,18,1,که التجا به در دولت شما آورد,حافظ,224 |
|
غزل,1,0,روز هجران و شب فرقت یار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,2,1,زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,3,0,آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود,حافظ,245 |
|
غزل,4,1,عاقبت در قدم باد بهار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,5,0,شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل,حافظ,245 |
|
غزل,6,1,نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,7,0,صبح امید که بد معتکف پرده غیب,حافظ,245 |
|
غزل,8,1,گو برون آی که کار شب تار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,9,0,آن پریشانی شبهای دراز و غم دل,حافظ,245 |
|
غزل,10,1,همه در سایه گیسوی نگار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,11,0,باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز,حافظ,245 |
|
غزل,12,1,قصه غصه که در دولت یار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,13,0,ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد,حافظ,245 |
|
غزل,14,1,که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,15,0,در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را,حافظ,245 |
|
غزل,16,1,شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد,حافظ,245 |
|
غزل,1,0,ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد,حافظ,246 |
|
غزل,2,1,دل رمیده ما را رفیق و مونس شد,حافظ,246 |
|
غزل,3,0,نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت,حافظ,246 |
|
غزل,4,1,به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد,حافظ,246 |
|
غزل,5,0,به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا,حافظ,246 |
|
غزل,6,1,فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد,حافظ,246 |
|
غزل,7,0,به صدر مصطبهام مینشاند اکنون دوست,حافظ,246 |
|
غزل,8,1,گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد,حافظ,246 |
|
غزل,9,0,خیال آب خضر بست و جام اسکندر,حافظ,246 |
|
غزل,10,1,به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد,حافظ,246 |
|
غزل,11,0,طربسرای محبت کنون شود معمور,حافظ,246 |
|
غزل,12,1,که طاق ابروی یار منش مهندس شد,حافظ,246 |
|
غزل,13,0,لب از ترشح می پاک کن برای خدا,حافظ,246 |
|
غزل,14,1,که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد,حافظ,246 |
|
غزل,15,0,کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود,حافظ,246 |
|
غزل,16,1,که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد,حافظ,246 |
|
غزل,17,0,چو زر عزیز وجود است نظم من آری,حافظ,246 |
|
غزل,18,1,قبول دولتیان کیمیای این مس شد,حافظ,246 |
|
غزل,19,0,ز راه میکده یاران عنان بگردانید,حافظ,246 |
|
غزل,20,1,چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد,حافظ,246 |
|
غزل,1,0,عشق تو نهال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,2,1,وصل تو کمال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,3,0,بس غرقه حال وصل کآخر,حافظ,251 |
|
غزل,4,1,هم بر سر حال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,5,0,یک دل بنما که در ره او,حافظ,251 |
|
غزل,6,1,بر چهره نه خال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,7,0,نه وصل بماند و نه واصل,حافظ,251 |
|
غزل,8,1,آن جا که خیال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,9,0,از هر طرفی که گوش کردم,حافظ,251 |
|
غزل,10,1,آواز سؤال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,11,0,شد منهزم از کمال عزت,حافظ,251 |
|
غزل,12,1,آن را که جلال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,13,0,سر تا قدم وجود حافظ,حافظ,251 |
|
غزل,14,1,در عشق نهال حیرت آمد,حافظ,251 |
|
غزل,1,0,هر که شد محرم دل در حرم یار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,2,1,وان که این کار ندانست در انکار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,3,0,اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن,حافظ,257 |
|
غزل,4,1,شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,5,0,صوفیان واستدند از گرو می همه رخت,حافظ,257 |
|
غزل,6,1,دلق ما بود که در خانه خمار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,7,0,محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد,حافظ,257 |
|
غزل,8,1,قصه ماست که در هر سر بازار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,9,0,هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم,حافظ,257 |
|
غزل,10,1,آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,11,0,جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت,حافظ,257 |
|
غزل,12,1,جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,13,0,گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس,حافظ,257 |
|
غزل,14,1,شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,15,0,از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر,حافظ,257 |
|
غزل,16,1,یادگاری که در این گنبد دوار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,17,0,داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید,حافظ,257 |
|
غزل,18,1,خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,19,0,بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد,حافظ,257 |
|
غزل,20,1,که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,21,0,به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی,حافظ,257 |
|
غزل,22,1,شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند,حافظ,257 |
|
غزل,1,0,شاهدان گر دلبری زین سان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,2,1,زاهدان را رخنه در ایمان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,3,0,هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد,حافظ,276 |
|
غزل,4,1,گلرخانش دیده نرگسدان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,5,0,ای جوان سروقد گویی ببر,حافظ,276 |
|
غزل,6,1,پیش از آن کز قامتت چوگان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,7,0,عاشقان را بر سر خود حکم نیست,حافظ,276 |
|
غزل,8,1,هر چه فرمان تو باشد آن کنند,حافظ,276 |
|
غزل,9,0,پیش چشمم کمتر است از قطرهای,حافظ,276 |
|
غزل,10,1,این حکایتها که از طوفان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,11,0,یار ما چون گیرد آغاز سماع,حافظ,276 |
|
غزل,12,1,قدسیان بر عرش دست افشان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,13,0,مردم چشمم به خون آغشته شد,حافظ,276 |
|
غزل,14,1,در کجا این ظلم بر انسان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,15,0,خوش برآ با غصه ای دل کاهل راز,حافظ,276 |
|
غزل,16,1,عیش خوش در بوته هجران کنند,حافظ,276 |
|
غزل,17,0,سر مکش حافظ ز آه نیم شب,حافظ,276 |
|
غزل,18,1,تا چو صبحت آینه رخشان کنند,حافظ,276 |
|
غزل,1,0,پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,2,1,مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,3,0,یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان,حافظ,285 |
|
غزل,4,1,بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,5,0,پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند,حافظ,285 |
|
غزل,6,1,منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,7,0,از دم صبح ازل تا آخر شام ابد,حافظ,285 |
|
غزل,8,1,دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,9,0,سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد,حافظ,285 |
|
غزل,10,1,ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,11,0,حسن مه رویان مجلس گر چه دل میبرد و دین,حافظ,285 |
|
غزل,12,1,بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,13,0,بر در شاهم گدایی نکتهای در کار کرد,حافظ,285 |
|
غزل,14,1,گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,15,0,رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار,حافظ,285 |
|
غزل,16,1,دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود,حافظ,285 |
|
غزل,17,0,در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن,حافظ,285 |
|
غزل,18,1,سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود,حافظ,285 |
|
غزل,19,0,شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد,حافظ,285 |
|
غزل,20,1,دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود,حافظ,285 |
|
غزل,1,0,کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود,حافظ,298 |
|
غزل,2,1,بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود,حافظ,298 |
|
غزل,3,0,بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ,حافظ,298 |
|
غزل,4,1,ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود,حافظ,298 |
|
غزل,5,0,به دور گل منشین بی شراب و شاهد و چنگ,حافظ,298 |
|
غزل,6,1,که همچو روز بقا هفتهای بود معدود,حافظ,298 |
|
غزل,7,0,شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن,حافظ,298 |
|
غزل,8,1,زمین به اختر میمون و طالع مسعود,حافظ,298 |
|
غزل,9,0,ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم,حافظ,298 |
|
غزل,10,1,شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود,حافظ,298 |
|
غزل,11,0,جهان چو خلد برین شد به دور سوسن و گل,حافظ,298 |
|
غزل,12,1,ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود,حافظ,298 |
|
غزل,13,0,چو گل سوار شود بر هوا سلیمان وار,حافظ,298 |
|
غزل,14,1,سحر که مرغ درآید به نغمه داوود,حافظ,298 |
|
غزل,15,0,به باغ تازه کن آیین دین زردشتی,حافظ,298 |
|
غزل,16,1,کنون که لاله برافروخت آتش نمرود,حافظ,298 |
|
غزل,17,0,بخواه جام صبوحی به یاد آصف عهد,حافظ,298 |
|
غزل,18,1,وزیر ملک سلیمان عماد دین محمود,حافظ,298 |
|
غزل,19,0,بود که مجلس حافظ به یمن تربیتش,حافظ,298 |
|
غزل,20,1,هر آنچه میطلبد جمله باشدش موجود,حافظ,298 |
|
غزل,1,0,بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,2,1,دولت خبر ز راز نهانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,3,0,از بهر بوسهای ز لبش جان همیدهم,حافظ,308 |
|
غزل,4,1,اینم همیستاند و آنم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,5,0,مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست,حافظ,308 |
|
غزل,6,1,یا هست و پرده دار نشانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,7,0,زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین,حافظ,308 |
|
غزل,8,1,کان جا مجال بادوزانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,9,0,چندان که بر کنار چو پرگار میشدم,حافظ,308 |
|
غزل,10,1,دوران چو نقطه ره به میانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,11,0,شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی,حافظ,308 |
|
غزل,12,1,بدعهدی زمانه زمانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,13,0,گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست,حافظ,308 |
|
غزل,14,1,حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد,حافظ,308 |
|
غزل,1,0,ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس,حافظ,346 |
|
غزل,2,1,بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس,حافظ,346 |
|
غزل,3,0,منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام,حافظ,346 |
|
غزل,4,1,پرصدای ساربانان بینی و بانگ جرس,حافظ,346 |
|
غزل,5,0,محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار,حافظ,346 |
|
غزل,6,1,کز فراقت سوختم ای مهربان فریاد رس,حافظ,346 |
|
غزل,7,0,من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب,حافظ,346 |
|
غزل,8,1,گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس,حافظ,346 |
|
غزل,9,0,عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق,حافظ,346 |
|
غزل,10,1,شبروان را آشناییهاست با میر عسس,حافظ,346 |
|
غزل,11,0,عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز,حافظ,346 |
|
غزل,12,1,زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس,حافظ,346 |
|
غزل,13,0,دل به رغبت میسپارد جان به چشم مست یار,حافظ,346 |
|
غزل,14,1,گر چه هشیاران ندادند اختیار خود به کس,حافظ,346 |
|
غزل,15,0,طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند,حافظ,346 |
|
غزل,16,1,و از تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس,حافظ,346 |
|
غزل,17,0,نام حافظ گر برآید بر زبان کلک دوست,حافظ,346 |
|
غزل,18,1,از جناب حضرت شاهم بس است این ملتمس,حافظ,346 |
|
غزل,1,0,بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش,حافظ,351 |
|
غزل,2,1,وین سوخته را محرم اسرار نهان باش,حافظ,351 |
|
غزل,3,0,زان باده که در میکده عشق فروشند,حافظ,351 |
|
غزل,4,1,ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش,حافظ,351 |
|
غزل,5,0,در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک,حافظ,351 |
|
غزل,6,1,جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش,حافظ,351 |
|
غزل,7,0,دلدار که گفتا به توام دل نگران است,حافظ,351 |
|
غزل,8,1,گو میرسم اینک به سلامت نگران باش,حافظ,351 |
|
غزل,9,0,خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش,حافظ,351 |
|
غزل,10,1,ای درج محبت به همان مهر و نشان باش,حافظ,351 |
|
غزل,11,0,تا بر دلش از غصه غباری ننشیند,حافظ,351 |
|
غزل,12,1,ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش,حافظ,351 |
|
غزل,13,0,حافظ که هوس میکندش جام جهان بین,حافظ,351 |
|
غزل,14,1,گو در نظر آصف جمشید مکان باش,حافظ,351 |
|
غزل,1,0,به دور لاله قدح گیر و بیریا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,2,1,به بوی گل نفسی همدم صبا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,3,0,نگویمت که همه ساله می پرستی کن,حافظ,353 |
|
غزل,4,1,سه ماه می خور و نه ماه پارسا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,5,0,چو پیر سالک عشقت به می حواله کند,حافظ,353 |
|
غزل,6,1,بنوش و منتظر رحمت خدا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,7,0,گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی,حافظ,353 |
|
غزل,8,1,بیا و همدم جام جهان نما میباش,حافظ,353 |
|
غزل,9,0,چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان,حافظ,353 |
|
غزل,10,1,تو همچو باد بهاری گره گشا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,11,0,وفا مجوی ز کس ور سخن نمیشنوی,حافظ,353 |
|
غزل,12,1,به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,13,0,مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ,حافظ,353 |
|
غزل,14,1,ولی معاشر رندان پارسا میباش,حافظ,353 |
|
غزل,1,0,کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,2,1,معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,3,0,الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی,حافظ,367 |
|
غزل,4,1,گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,5,0,هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست,حافظ,367 |
|
غزل,6,1,سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,7,0,عروس طبع را زیور ز فکر بکر میبندم,حافظ,367 |
|
غزل,8,1,بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,9,0,شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان,حافظ,367 |
|
غزل,10,1,که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,11,0,میی در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد,حافظ,367 |
|
غزل,12,1,که مستی میکند با عقل و میبخشد خماری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,13,0,به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه,حافظ,367 |
|
غزل,14,1,که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش,حافظ,367 |
|
غزل,1,0,خوش خبر باشی ای نسیم شمال,حافظ,381 |
|
غزل,2,1,که به ما میرسد زمان وصال,حافظ,381 |
|
غزل,3,0,قصة العشق لا انفصام لها,حافظ,381 |
|
غزل,4,1,فصمت ها هنا لسان القال,حافظ,381 |
|
غزل,5,0,ما لسلمی و من بذی سلم,حافظ,381 |
|
غزل,6,1,أین جیراننا و کیف الحال,حافظ,381 |
|
غزل,7,0,عفت الدار بعد عافیةٍ,حافظ,381 |
|
غزل,8,1,فاسألوا حالها عن الاطلال,حافظ,381 |
|
غزل,9,0,فی جمال الکمال نلت منی,حافظ,381 |
|
غزل,10,1,صرف الله عنک عین کمال,حافظ,381 |
|
غزل,11,0,یا برید الحمی حماک الله,حافظ,381 |
|
غزل,12,1,مرحباً مرحباً تعال تعال,حافظ,381 |
|
غزل,13,0,عرصهی بزمگاه خالی ماند,حافظ,381 |
|
غزل,14,1,از حریفان و جام مالامال,حافظ,381 |
|
غزل,15,0,سایه افکند حالیا شب هجر,حافظ,381 |
|
غزل,16,1,تا چه بازند شب روان خیال,حافظ,381 |
|
غزل,17,0,ترک ما سوی کس نمینگرد,حافظ,381 |
|
غزل,18,1,آه از این کبریا و جاه و جلال,حافظ,381 |
|
غزل,19,0,حافظا عشق و صابری تا چند,حافظ,381 |
|
غزل,20,1,نالهی عاشقان خوش است بنال,حافظ,381 |
|
غزل,1,0,دارای جهان نصرت دین خسرو کامل,حافظ,383 |
|
غزل,2,1,یحیی بن مظفر ملک عالم عادل,حافظ,383 |
|
غزل,3,0,ای درگه اسلام پناه تو گشاده,حافظ,383 |
|
غزل,4,1,بر روی زمین روزنه جان و در دل,حافظ,383 |
|
غزل,5,0,تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم,حافظ,383 |
|
غزل,6,1,انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل,حافظ,383 |
|
غزل,7,0,روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی,حافظ,383 |
|
غزل,8,1,بر روی مه افتاد که شد حل مسائل,حافظ,383 |
|
غزل,9,0,خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت,حافظ,383 |
|
غزل,10,1,ای کاج که من بودمی آن هندوی مقبل,حافظ,383 |
|
غزل,11,0,شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است,حافظ,383 |
|
غزل,12,1,دست طرب از دامن این زمزمه مگسل,حافظ,383 |
|
غزل,13,0,می نوش و جهان بخش که از زلف کمندت,حافظ,383 |
|
غزل,14,1,شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل,حافظ,383 |
|
غزل,15,0,دور فلکی یک سره بر منهج عدل است,حافظ,383 |
|
غزل,16,1,خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل,حافظ,383 |
|
غزل,17,0,حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است,حافظ,383 |
|
غزل,18,1,از بهر معیشت مکن اندیشه باطل,حافظ,383 |
|
غزل,1,0,هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل,حافظ,386 |
|
غزل,2,1,هر کو شنید گفتا لله در قائل,حافظ,386 |
|
غزل,3,0,تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول,حافظ,386 |
|
غزل,4,1,آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل,حافظ,386 |
|
غزل,5,0,حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید,حافظ,386 |
|
غزل,6,1,از شافعی نپرسند امثال این مسائل,حافظ,386 |
|
غزل,7,0,گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم,حافظ,386 |
|
غزل,8,1,گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل,حافظ,386 |
|
غزل,9,0,دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری,حافظ,386 |
|
غزل,10,1,مرضیة السجایا محمودة الخصائل,حافظ,386 |
|
غزل,11,0,در عین گوشهگیری بودم چو چشم مستت,حافظ,386 |
|
غزل,12,1,و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل,حافظ,386 |
|
غزل,13,0,از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم,حافظ,386 |
|
غزل,14,1,وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل,حافظ,386 |
|
غزل,15,0,ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است,حافظ,386 |
|
غزل,16,1,یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل,حافظ,386 |
|
غزل,1,0,در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,2,1,کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,3,0,عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند,حافظ,405 |
|
غزل,4,1,وین همه منصب از آن حور پریوش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,5,0,گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری,حافظ,405 |
|
غزل,6,1,من به آه سحرت زلف مشوش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,7,0,گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست,حافظ,405 |
|
غزل,8,1,من رخ زرد به خونابه منقش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,9,0,گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد,حافظ,405 |
|
غزل,10,1,نقل شعر شکرین و می بیغش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,11,0,ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من,حافظ,405 |
|
غزل,12,1,جنگها با دل مجروح بلاکش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,13,0,حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است,حافظ,405 |
|
غزل,14,1,بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم,حافظ,405 |
|
غزل,1,0,در خرابات مغان گر گذر افتد بازم,حافظ,414 |
|
غزل,2,1,حاصل خرقه و سجاده روان دربازم,حافظ,414 |
|
غزل,3,0,حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم,حافظ,414 |
|
غزل,4,1,خازن میکده فردا نکند در بازم,حافظ,414 |
|
غزل,5,0,ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی,حافظ,414 |
|
غزل,6,1,جز بدان عارض شمعی نبود پروازم,حافظ,414 |
|
غزل,7,0,صحبت حور نخواهم که بود عین قصور,حافظ,414 |
|
غزل,8,1,با خیال تو اگر با دگری پردازم,حافظ,414 |
|
غزل,9,0,سر سودای تو در سینه بماندی پنهان,حافظ,414 |
|
غزل,10,1,چشم تردامن اگر فاش نگردی رازم,حافظ,414 |
|
غزل,11,0,مرغ سان از قفس خاک هوایی گشتم,حافظ,414 |
|
غزل,12,1,به هوایی که مگر صید کند شهبازم,حافظ,414 |
|
غزل,13,0,همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم,حافظ,414 |
|
غزل,14,1,از لب خویش چو نی یک نفسی بنوازم,حافظ,414 |
|
غزل,15,0,ماجرای دل خون گشته نگویم با کس,حافظ,414 |
|
غزل,16,1,زان که جز تیغ غمت نیست کسی دمسازم,حافظ,414 |
|
غزل,17,0,گر به هر موی سری بر تن حافظ باشد,حافظ,414 |
|
غزل,18,1,همچو زلفت همه را در قدمت اندازم,حافظ,414 |
|
غزل,1,0,مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,2,1,طایر قدسم و از دام جهان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,3,0,به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی,حافظ,415 |
|
غزل,4,1,از سر خواجگی کون و مکان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,5,0,یا رب از ابر هدایت برسان بارانی,حافظ,415 |
|
غزل,6,1,پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,7,0,بر سر تربت من با می و مطرب بنشین,حافظ,415 |
|
غزل,8,1,تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,9,0,خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات,حافظ,415 |
|
غزل,10,1,کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,11,0,گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش,حافظ,415 |
|
غزل,12,1,تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,13,0,روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده,حافظ,415 |
|
غزل,14,1,تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم,حافظ,415 |
|
غزل,1,0,عمریست تا به راه غمت رو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,2,1,روی و ریای خلق به یک سو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,3,0,طاق و رواق مدرسه و قال و قیل علم,حافظ,444 |
|
غزل,4,1,در راه جام و ساقی مه رو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,5,0,هم جان بدان دو نرگس جادو سپردهایم,حافظ,444 |
|
غزل,6,1,هم دل بدان دو سنبل هندو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,7,0,عمری گذشت تا به امید اشارتی,حافظ,444 |
|
غزل,8,1,چشمی بدان دو گوشه ابرو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,9,0,ما ملک عافیت نه به لشکر گرفتهایم,حافظ,444 |
|
غزل,10,1,ما تخت سلطنت نه به بازو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,11,0,تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز,حافظ,444 |
|
غزل,12,1,بنیاد بر کرشمه جادو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,13,0,بی زلف سرکشش سر سودایی از ملال,حافظ,444 |
|
غزل,14,1,همچون بنفشه بر سر زانو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,15,0,در گوشه امید چو نظارگان ماه,حافظ,444 |
|
غزل,16,1,چشم طلب بر آن خم ابرو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,17,0,گفتی که حافظا دل سرگشتهات کجاست,حافظ,444 |
|
غزل,18,1,در حلقههای آن خم گیسو نهادهایم,حافظ,444 |
|
غزل,1,0,صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,2,1,به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,3,0,در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود,حافظ,449 |
|
غزل,4,1,گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,5,0,من از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکن,حافظ,449 |
|
غزل,6,1,بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,7,0,اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر,حافظ,449 |
|
غزل,8,1,به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,9,0,قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد,حافظ,449 |
|
غزل,10,1,که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,11,0,جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید,حافظ,449 |
|
غزل,12,1,جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,13,0,تو آتش گشتی ای حافظ ولی با یار درنگرفت,حافظ,449 |
|
غزل,14,1,ز بدعهدی گل گویی حکایت با صبا گفتیم,حافظ,449 |
|
غزل,1,0,بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم,حافظ,451 |
|
غزل,2,1,کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم,حافظ,451 |
|
غزل,3,0,روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق,حافظ,451 |
|
غزل,4,1,شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم,حافظ,451 |
|
غزل,5,0,جایی که تخت و مسند جم میرود به باد,حافظ,451 |
|
غزل,6,1,گر غم خوریم خوش نبود به که میخوریم,حافظ,451 |
|
غزل,7,0,تا بو که دست در کمر او توان زدن,حافظ,451 |
|
غزل,8,1,در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم,حافظ,451 |
|
غزل,9,0,واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما,حافظ,451 |
|
غزل,10,1,با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم,حافظ,451 |
|
غزل,11,0,چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا,حافظ,451 |
|
غزل,12,1,ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم,حافظ,451 |
|
غزل,13,0,از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت,حافظ,451 |
|
غزل,14,1,بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم,حافظ,451 |
|
غزل,15,0,حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست,حافظ,451 |
|
غزل,16,1,با خاک آستانه این در به سر بریم,حافظ,451 |
|
غزل,1,0,خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,2,1,شطح و طامات به بازار خرافات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,3,0,سوی رندان قلندر به ره آورد سفر,حافظ,452 |
|
غزل,4,1,دلق بسطامی و سجاده طامات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,5,0,تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند,حافظ,452 |
|
غزل,6,1,چنگ صبحی به در پیر مناجات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,7,0,با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم,حافظ,452 |
|
غزل,8,1,همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,9,0,کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنیم,حافظ,452 |
|
غزل,10,1,علم عشق تو بر بام سماوات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,11,0,خاک کوی تو به صحرای قیامت فردا,حافظ,452 |
|
غزل,12,1,همه بر فرق سر از بهر مباهات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,13,0,ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد,حافظ,452 |
|
غزل,14,1,از گلستانش به زندان مکافات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,15,0,شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش,حافظ,452 |
|
غزل,16,1,گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,17,0,قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند,حافظ,452 |
|
غزل,18,1,بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,19,0,فتنه میبارد از این سقف مقرنس برخیز,حافظ,452 |
|
غزل,20,1,تا به میخانه پناه از همه آفات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,21,0,در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی,حافظ,452 |
|
غزل,22,1,ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,23,0,حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز,حافظ,452 |
|
غزل,24,1,حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم,حافظ,452 |
|
غزل,1,0,ز در درآ و شبستان ما منور کن,حافظ,476 |
|
غزل,2,1,هوای مجلس روحانیان معطر کن,حافظ,476 |
|
غزل,3,0,اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز,حافظ,476 |
|
غزل,4,1,پیالهای بدهش گو دماغ را تر کن,حافظ,476 |
|
غزل,5,0,به چشم و ابروی جانان سپردهام دل و جان,حافظ,476 |
|
غزل,6,1,بیا بیا و تماشای طاق و منظر کن,حافظ,476 |
|
غزل,7,0,ستاره شب هجران نمیفشاند نور,حافظ,476 |
|
غزل,8,1,به بام قصر برآ و چراغ مه برکن,حافظ,476 |
|
غزل,9,0,بگو به خازن جنت که خاک این مجلس,حافظ,476 |
|
غزل,10,1,به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن,حافظ,476 |
|
غزل,11,0,از این مزوجه و خرقه نیک در تنگم,حافظ,476 |
|
غزل,12,1,به یک کرشمه صوفی وشم قلندر کن,حافظ,476 |
|
غزل,13,0,چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند,حافظ,476 |
|
غزل,14,1,کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن,حافظ,476 |
|
غزل,15,0,فضول نفس حکایت بسی کند ساقی,حافظ,476 |
|
غزل,16,1,تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن,حافظ,476 |
|
غزل,17,0,حجاب دیده ادراک شد شعاع جمال,حافظ,476 |
|
غزل,18,1,بیا و خرگه خورشید را منور کن,حافظ,476 |
|
غزل,19,0,طمع به قند وصال تو حد ما نبود,حافظ,476 |
|
غزل,20,1,حوالتم به لب لعل همچو شکر کن,حافظ,476 |
|
غزل,21,0,لب پیاله ببوس آنگهی به مستان ده,حافظ,476 |
|
غزل,22,1,بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن,حافظ,476 |
|
غزل,23,0,پس از ملازمت عیش و عشق مه رویان,حافظ,476 |
|
غزل,24,1,ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن,حافظ,476 |
|
غزل,1,0,ای نور چشم من سخنی هست گوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,2,1,چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,3,0,در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست,حافظ,477 |
|
غزل,4,1,پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن,حافظ,477 |
|
غزل,5,0,برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند,حافظ,477 |
|
غزل,6,1,ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن,حافظ,477 |
|
غزل,7,0,تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت,حافظ,477 |
|
غزل,8,1,همت در این عمل طلب از می فروش کن,حافظ,477 |
|
غزل,9,0,پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت,حافظ,477 |
|
غزل,10,1,هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,11,0,بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق,حافظ,477 |
|
غزل,12,1,خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,13,0,با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست,حافظ,477 |
|
غزل,14,1,صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,15,0,ساقی که جامت از می صافی تهی مباد,حافظ,477 |
|
غزل,16,1,چشم عنایتی به من دردنوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,17,0,سرمست در قبای زرافشان چو بگذری,حافظ,477 |
|
غزل,18,1,یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن,حافظ,477 |
|
غزل,1,0,تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو,حافظ,490 |
|
غزل,2,1,پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو,حافظ,490 |
|
غزل,3,0,ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز,حافظ,490 |
|
غزل,4,1,کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو,حافظ,490 |
|
غزل,5,0,من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان,حافظ,490 |
|
غزل,6,1,قال و مقال عالمی میکشم از برای تو,حافظ,490 |
|
غزل,7,0,دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار,حافظ,490 |
|
غزل,8,1,گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو,حافظ,490 |
|
غزل,9,0,خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند,حافظ,490 |
|
غزل,10,1,این همه نقش میزنم از جهت رضای تو,حافظ,490 |
|
غزل,11,0,شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر,حافظ,490 |
|
غزل,12,1,کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو,حافظ,490 |
|
غزل,13,0,شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست,حافظ,490 |
|
غزل,14,1,جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو,حافظ,490 |
|
غزل,15,0,خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن,حافظ,490 |
|
غزل,16,1,حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو,حافظ,490 |
|
غزل,1,0,خنک نسیم معنبر شمامهای دلخواه,حافظ,495 |
|
غزل,2,1,که در هوای تو برخاست بامداد پگاه,حافظ,495 |
|
غزل,3,0,دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا,حافظ,495 |
|
غزل,4,1,که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه,حافظ,495 |
|
غزل,5,0,به یاد شخص نزارم که غرق خون دل است,حافظ,495 |
|
غزل,6,1,هلال را ز کنار افق کنید نگاه,حافظ,495 |
|
غزل,7,0,منم که بی تو نفس میکشم زهی خجلت,حافظ,495 |
|
غزل,8,1,مگر تو عفو کنی ور نه چیست عذر گناه,حافظ,495 |
|
غزل,9,0,ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر,حافظ,495 |
|
غزل,10,1,سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه,حافظ,495 |
|
غزل,11,0,به عشق روی تو روزی که از جهان بروم,حافظ,495 |
|
غزل,12,1,ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه,حافظ,495 |
|
غزل,13,0,مده به خاطر نازک ملالت از من زود,حافظ,495 |
|
غزل,14,1,که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله,حافظ,495 |
|
غزل,1,0,در سرای مغان رفته بود و آب زده,حافظ,500 |
|
غزل,2,1,نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,3,0,سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر,حافظ,500 |
|
غزل,4,1,ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,5,0,شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده,حافظ,500 |
|
غزل,6,1,عذار مغبچگان راه آفتاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,7,0,عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز,حافظ,500 |
|
غزل,8,1,شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,9,0,گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت,حافظ,500 |
|
غزل,10,1,ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,11,0,ز شور و عربده شاهدان شیرین کار,حافظ,500 |
|
غزل,12,1,شکر شکسته سمن ریخته رباب زده,حافظ,500 |
|
غزل,13,0,سلام کردم و با من به روی خندان گفت,حافظ,500 |
|
غزل,14,1,که ای خمارکش مفلس شراب زده,حافظ,500 |
|
غزل,15,0,که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای,حافظ,500 |
|
غزل,16,1,ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده,حافظ,500 |
|
غزل,17,0,وصال دولت بیدار ترسمت ندهند,حافظ,500 |
|
غزل,18,1,که خفتهای تو در آغوش بخت خواب زده,حافظ,500 |
|
غزل,19,0,بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم,حافظ,500 |
|
غزل,20,1,هزار صف ز دعاهای مستجاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,21,0,فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است,حافظ,500 |
|
غزل,22,1,بیا ببین ملکش دست در رکاب زده,حافظ,500 |
|
غزل,23,0,خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف,حافظ,500 |
|
غزل,24,1,ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده,حافظ,500 |
|
غزل,1,0,لبش میبوسم و در میکشم می,حافظ,510 |
|
غزل,2,1,به آب زندگانی بردهام پی,حافظ,510 |
|
غزل,3,0,نه رازش میتوانم گفت با کس,حافظ,510 |
|
غزل,4,1,نه کس را میتوانم دید با وی,حافظ,510 |
|
غزل,5,0,لبش میبوسد و خون میخورد جام,حافظ,510 |
|
غزل,6,1,رخش میبیند و گل میکند خوی,حافظ,510 |
|
غزل,7,0,بده جام می و از جم مکن یاد,حافظ,510 |
|
غزل,8,1,که میداند که جم کی بود و کی کی,حافظ,510 |
|
غزل,9,0,بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب,حافظ,510 |
|
غزل,10,1,رگش بخراش تا بخروشم از وی,حافظ,510 |
|
غزل,11,0,گل از خلوت به باغ آورد مسند,حافظ,510 |
|
غزل,12,1,بساط زهد همچون غنچه کن طی,حافظ,510 |
|
غزل,13,0,چو چشمش مست را مخمور مگذار,حافظ,510 |
|
غزل,14,1,به یاد لعلش ای ساقی بده می,حافظ,510 |
|
غزل,15,0,نجوید جان از آن قالب جدایی,حافظ,510 |
|
غزل,16,1,که باشد خون جامش در رگ و پی,حافظ,510 |
|
غزل,17,0,زبانت درکش ای حافظ زمانی,حافظ,510 |
|
غزل,18,1,حدیث بی زبانان بشنو از نی,حافظ,510 |
|
غزل,1,0,با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی,حافظ,514 |
|
غزل,2,1,تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی,حافظ,514 |
|
غزل,3,0,عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید,حافظ,514 |
|
غزل,4,1,ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی,حافظ,514 |
|
غزل,5,0,دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم,حافظ,514 |
|
غزل,6,1,با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی,حافظ,514 |
|
غزل,7,0,سلطان من خدا را زلفت شکست ما را,حافظ,514 |
|
غزل,8,1,تا کی کند سیاهی چندین درازدستی,حافظ,514 |
|
غزل,9,0,در گوشه سلامت مستور چون توان بود,حافظ,514 |
|
غزل,10,1,تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی,حافظ,514 |
|
غزل,11,0,آن روز دیده بودم این فتنهها که برخاست,حافظ,514 |
|
غزل,12,1,کز سرکشی زمانی با ما نمینشستی,حافظ,514 |
|
غزل,13,0,عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ,حافظ,514 |
|
غزل,14,1,چون برق از این کشاکش پنداشتی که جستی,حافظ,514 |
|
غزل,1,0,آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی,حافظ,515 |
|
غزل,2,1,گردون ورق هستی ما درننوشتی,حافظ,515 |
|
غزل,3,0,هر چند که هجران ثمر وصل برآرد,حافظ,515 |
|
غزل,4,1,دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی,حافظ,515 |
|
غزل,5,0,آمرزش نقد است کسی را که در این جا,حافظ,515 |
|
غزل,6,1,یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی,حافظ,515 |
|
غزل,7,0,در مصطبه عشق تنعم نتوان کرد,حافظ,515 |
|
غزل,8,1,چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی,حافظ,515 |
|
غزل,9,0,مفروش به باغ ارم و نخوت شداد,حافظ,515 |
|
غزل,10,1,یک شیشه می و نوش لبی و لب کشتی,حافظ,515 |
|
غزل,11,0,تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا,حافظ,515 |
|
غزل,12,1,حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی,حافظ,515 |
|
غزل,13,0,آلودگی خرقه خرابی جهان است,حافظ,515 |
|
غزل,14,1,کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی,حافظ,515 |
|
غزل,15,0,از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ,حافظ,515 |
|
غزل,16,1,تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی,حافظ,515 |
|
غزل,1,0,تو را که هر چه مراد است در جهان داری,حافظ,524 |
|
غزل,2,1,چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری,حافظ,524 |
|
غزل,3,0,بخواه جان و دل از بنده و روان بستان,حافظ,524 |
|
غزل,4,1,که حکم بر سر آزادگان روان داری,حافظ,524 |
|
غزل,5,0,میان نداری و دارم عجب که هر ساعت,حافظ,524 |
|
غزل,6,1,میان مجمع خوبان کنی میانداری,حافظ,524 |
|
غزل,7,0,بیاض روی تو را نیست نقش درخور از آنک,حافظ,524 |
|
غزل,8,1,سوادی از خط مشکین بر ارغوان داری,حافظ,524 |
|
غزل,9,0,بنوش می که سبکروحی و لطیف مدام,حافظ,524 |
|
غزل,10,1,علی الخصوص در آن دم که سر گران داری,حافظ,524 |
|
غزل,11,0,مکن عتاب از این بیش و جور بر دل ما,حافظ,524 |
|
غزل,12,1,مکن هر آن چه توانی که جای آن داری,حافظ,524 |
|
غزل,13,0,به اختیارت اگر صد هزار تیر جفاست,حافظ,524 |
|
غزل,14,1,به قصد جان من خسته در کمان داری,حافظ,524 |
|
غزل,15,0,بکش جفای رقیبان مدام و جور حسود,حافظ,524 |
|
غزل,16,1,که سهل باشد اگر یار مهربان داری,حافظ,524 |
|
غزل,17,0,به وصل دوست گرت دست میدهد یک دم,حافظ,524 |
|
غزل,18,1,برو که هر چه مراد است در جهان داری,حافظ,524 |
|
غزل,19,0,چو گل به دامن از این باغ میبری حافظ,حافظ,524 |
|
غزل,20,1,چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری,حافظ,524 |
|
غزل,1,0,ای که در کوی خرابات مقامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,2,1,جم وقت خودی ار دست به جامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,3,0,ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز,حافظ,527 |
|
غزل,4,1,فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,5,0,ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند,حافظ,527 |
|
غزل,6,1,گر از آن یار سفرکرده پیامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,7,0,خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی,حافظ,527 |
|
غزل,8,1,بر کنار چمنش وه که چه دامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,9,0,بوی جان از لب خندان قدح میشنوم,حافظ,527 |
|
غزل,10,1,بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,11,0,چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود,حافظ,527 |
|
غزل,12,1,میکنم شکر که بر جور دوامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,13,0,نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود,حافظ,527 |
|
غزل,14,1,تویی امروز در این شهر که نامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,15,0,بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود,حافظ,527 |
|
غزل,16,1,تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری,حافظ,527 |
|
غزل,1,0,سلیمی منذ حلت بالعراق,حافظ,539 |
|
غزل,2,1,الاقی من نواها ما الاقی,حافظ,539 |
|
غزل,3,0,الا ای ساروان منزل دوست,حافظ,539 |
|
غزل,4,1,الی رکبانکم طال اشتیاقی,حافظ,539 |
|
غزل,5,0,خرد در زنده رود انداز و می نوش,حافظ,539 |
|
غزل,6,1,به گلبانگ جوانان عراقی,حافظ,539 |
|
غزل,7,0,ربیع العمر فی مرعی حماکم,حافظ,539 |
|
غزل,8,1,حماک الله یا عهد التلاقی,حافظ,539 |
|
غزل,9,0,بیا ساقی بده رطل گرانم,حافظ,539 |
|
غزل,10,1,سقاک الله من کاس دهاق,حافظ,539 |
|
غزل,11,0,جوانی باز میآرد به یادم,حافظ,539 |
|
غزل,12,1,سماع چنگ و دست افشان ساقی,حافظ,539 |
|
غزل,13,0,می باقی بده تا مست و خوشدل,حافظ,539 |
|
غزل,14,1,به یاران برفشانم عمر باقی,حافظ,539 |
|
غزل,15,0,درونم خون شد از نادیدن دوست,حافظ,539 |
|
غزل,16,1,الا تعسا لایام الفراق,حافظ,539 |
|
غزل,17,0,دموعی بعدکم لا تحقروها,حافظ,539 |
|
غزل,18,1,فکم بحر عمیق من سواقی,حافظ,539 |
|
غزل,19,0,دمی با نیکخواهان متفق باش,حافظ,539 |
|
غزل,20,1,غنیمت دان امور اتفاقی,حافظ,539 |
|
غزل,21,0,بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو,حافظ,539 |
|
غزل,22,1,به شعر فارسی صوت عراقی,حافظ,539 |
|
غزل,23,0,عروسی بس خوشی ای دختر رز,حافظ,539 |
|
غزل,24,1,ولی گه گه سزاوار طلاقی,حافظ,539 |
|
غزل,25,0,مسیحای مجرد را برازد,حافظ,539 |
|
غزل,26,1,که با خورشید سازد هم وثاقی,حافظ,539 |
|
غزل,27,0,وصال دوستان روزی ما نیست,حافظ,539 |
|
غزل,28,1,بخوان حافظ غزلهای فراقی,حافظ,539 |
|
غزل,1,0,نوش کن جام شراب یک منی,حافظ,557 |
|
غزل,2,1,تا بدان بیخ غم از دل برکنی,حافظ,557 |
|
غزل,3,0,دل گشاده دار چون جام شراب,حافظ,557 |
|
غزل,4,1,سر گرفته چند چون خم دنی,حافظ,557 |
|
غزل,5,0,چون ز جام بیخودی رطلی کشی,حافظ,557 |
|
غزل,6,1,کم زنی از خویشتن لاف منی,حافظ,557 |
|
غزل,7,0,سنگسان شو در قدم نی همچو آب,حافظ,557 |
|
غزل,8,1,جمله رنگ آمیزی و تردامنی,حافظ,557 |
|
غزل,9,0,دل به می دربند تا مردانه وار,حافظ,557 |
|
غزل,10,1,گردن سالوس و تقوا بشکنی,حافظ,557 |
|
غزل,11,0,خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر,حافظ,557 |
|
غزل,12,1,خویشتن در پای معشوق افکنی,حافظ,557 |
|
غزل,1,0,ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی,حافظ,568 |
|
غزل,2,1,در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی,حافظ,568 |
|
غزل,3,0,کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده,حافظ,568 |
|
غزل,4,1,صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی,حافظ,568 |
|
غزل,5,0,بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم,حافظ,568 |
|
غزل,6,1,ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی,حافظ,568 |
|
غزل,7,0,در حکمت سلیمان هر کس که شک نماید,حافظ,568 |
|
غزل,8,1,بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی,حافظ,568 |
|
غزل,9,0,باز ار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی,حافظ,568 |
|
غزل,10,1,مرغان قاف دانند آیین پادشاهی,حافظ,568 |
|
غزل,11,0,تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب,حافظ,568 |
|
غزل,12,1,تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی,حافظ,568 |
|
غزل,13,0,کلک تو خوش نویسد در شان یار و اغیار,حافظ,568 |
|
غزل,14,1,تعویذ جان فزایی افسون عمر کاهی,حافظ,568 |
|
غزل,15,0,ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزت,حافظ,568 |
|
غزل,16,1,و ای دولت تو ایمن از وصمت تباهی,حافظ,568 |
|
غزل,17,0,ساقی بیار آبی از چشمه خرابات,حافظ,568 |
|
غزل,18,1,تا خرقهها بشوییم از عجب خانقاهی,حافظ,568 |
|
غزل,19,0,عمریست پادشاها کز می تهیست جامم,حافظ,568 |
|
غزل,20,1,اینک ز بنده دعوی و از محتسب گواهی,حافظ,568 |
|
غزل,21,0,گر پرتوی ز تیغت بر کان و معدن افتد,حافظ,568 |
|
غزل,22,1,یاقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهی,حافظ,568 |
|
غزل,23,0,دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشینان,حافظ,568 |
|
غزل,24,1,گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی,حافظ,568 |
|
غزل,25,0,جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد,حافظ,568 |
|
غزل,26,1,ما را چگونه زیبد دعوی بیگناهی,حافظ,568 |
|
غزل,27,0,حافظ چو پادشاهت گه گاه میبرد نام,حافظ,568 |
|
غزل,28,1,رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهی,حافظ,568 |
|
<unk>,1,0,صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب,حافظ,578 |
|
<unk>,2,1,فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب,حافظ,578 |
|
<unk>,3,0,خانه بیتشویش و ساقی یار و مطرب نکتهگوی,حافظ,578 |
|
<unk>,4,1,موسم عیش است و دور ساغر و عهد شباب,حافظ,578 |
|
<unk>,5,0,از پی تفریح طبع و زیور حسن طرب,حافظ,578 |
|
<unk>,6,1,خوش بود ترکیب زرین جام با لعل مذاب,حافظ,578 |
|
<unk>,7,0,از خیال لطف می مشاطهی چالاک طبع,حافظ,578 |
|
<unk>,8,1,در ضمیر برگ گل خوش میکند پنهان گلاب,حافظ,578 |
|
<unk>,9,0,شاهد و مطرب به دستافشان و مستان پایکوب,حافظ,578 |
|
<unk>,10,1,غمزهی ساقی ز چشم میپرستان برده خواب,حافظ,578 |
|
<unk>,11,0,تا شد آن مه مشتری درهای حافظ را به نقد,حافظ,578 |
|
<unk>,12,1,میرسد هر دم به گوش زهره گلبانگ رباب,حافظ,578 |
|
<unk>,1,0,هوس باد بهارم به سوی صحرا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,2,1,باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد,حافظ,581 |
|
<unk>,3,0,هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش,حافظ,581 |
|
<unk>,4,1,نه دل خسته بیمار مرا تنها برد,حافظ,581 |
|
<unk>,5,0,آمد و گرم ببرد آب رخم اشک چو سیم,حافظ,581 |
|
<unk>,6,1,زر به زر داد کسی کامد و این کالا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,7,0,دل سنگین ترا اشک من آورد به راه,حافظ,581 |
|
<unk>,8,1,سنگ را سیل تواند به لب دریا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,9,0,دوش دست طربم سلسلهی شوق تو بست,حافظ,581 |
|
<unk>,10,1,پای خیل خردم لشکر غم از جا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,11,0,راه ما غمزهی آن ترککمان ابرو زد,حافظ,581 |
|
<unk>,12,1,رخت ما هندوی آن سرو سهی بالا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,13,0,جام می پیش لبت دم ز روانبخشی زد,حافظ,581 |
|
<unk>,14,1,آب وی آن لب جانبخش روانافزا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,15,0,بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی,حافظ,581 |
|
<unk>,16,1,پیش طوطی نتوان نام هزارآوا برد,حافظ,581 |
|
<unk>,1,0,من دوش پنهان میشدم تا قصر جانان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,2,1,نرمک نهادم پای را رفتم به ایوان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,3,0,دیدم نگار نازنین بر تخت زر در خواب خوش,حافظ,596 |
|
<unk>,4,1,من از نهیب بیم او چون بید لرزان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,5,0,کردم دو انگشتان دراز آهستهک آهستهک,حافظ,596 |
|
<unk>,6,1,برداشتم برقع به ناز از ماه تابان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,7,0,یک نیمه نرگس باز کرد از خواب جنبانید سر,حافظ,596 |
|
<unk>,8,1,شد بر رخ همچون مهش زلف پریشان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,9,0,گفتا به من ای باهنر گفتم منم مسکین تو,حافظ,596 |
|
<unk>,10,1,تا گر کسی یابد خبر ای راحت جان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,11,0,باری به کام خویشتن آوردمش در بر دمی,حافظ,596 |
|
<unk>,12,1,بانگ نوا زد آن زمان مرغ سحرخوان سنگنک,حافظ,596 |
|
<unk>,13,0,گفتا که حافظ خیز و رو صبح است بر ایوان شاه,حافظ,596 |
|
<unk>,14,1,بر شاه خوان این قصه را از خلق پنهان سنگنک,حافظ,596 |
|
|