alighasemi/fa-t5-paraphraser
Text2Text Generation
•
Updated
•
11
sentence1
stringlengths 1
291
| sentence2
stringlengths 1
382
|
---|---|
ورکوسیگان بیشتر سرگرم به نظر می رسید تا توهین شده. | ورکوسیگان بیشتر سرگرم به نظر می رسید تا آزرده. |
این همان چیزی است که شما به دستیار دادستان منطقه سیمپسون گفتید؟ | این همان چیزی است که شما دستیار دادستان منطقه سیمپسون ها را شکست دادید |
من عجیب تر شده ام | حالم عجیب تر بود |
هفته آینده رئیس میتسویوشی شخصاً از کره بازدید خواهد کرد. تبریک می گویم. | رئیس میتسویوشی به صورت شخصی از کره بازدید خواهد کرد. تبریک می گویم. |
من با شرکت بیمه هستم | من از شرکت بیمه هستم |
آیا این یک ترفند است | این نوعی ترفند است |
تلفن را قطع کردند و او برگشت و با نوشیدنی جلوی تلویزیون نشست. | تلفن را قطع کردند و او با لیوان جلوی تلویزیون نشست. |
الان تقریباً پنج از پنج بود. | پنج دقیقه پنج بود |
تفنگ ساچمه ای را بگیر | تفنگ ساچمه ای را بردار |
خوب، پس او باید به جنوب برود و من در حال حاضر به شمال می روم. | اما باید به جنوب برگردد و من مستقیم به شمال می روم. |
به جلو خم شد، آرنج روی میز بود. | آرنجش را به میز تکیه داد و به جلو خم شد. |
اما این شما را قاتل نمی کند. | اما این از شما یک قاتل نمی سازد. |
من دروغ نمی گویم، وقتی در ابتدا به مادرم گفتم نامزد کردیم، واکنش او کمی ضعیف بود. | اولین بار که به مادرم گفتم نامزد کردیم، دروغ نمی گویم، واکنش او کاملا خشک بود. |
این آقای واندرمیر، راهنمای ما است. | آقای واندرمیر، راهنمای ما. |
شما می توانید به بایگانی، بورس اوراق بهادار و ... نگاه کنید و به لوله ها نگاه کنید | شما می توانید بایگانی ها، بورس های سهام...... را ببینید و به دنبال خط لوله هستید |
فکر می کنید این ایده خوبی است | آیا فکر می کنید که این ایده ی خوبی است |
او خوشحال بود. | او خیلی خوشحال بود. |
از کجا انتظار دارد صد هزار دلار پیدا کنم | از کجا میخوای صد هزار تومن بگیرم |
قاضی پیشنهاد کرد شما با او تماس بگیرید و این را به او بگویید. | قاضی گفت با او تماس بگیرید و به او بگویید. |
من نمیتونم این کارو بکنم لیا | من نمیتونم لیا |
شما هرگز قصد رفتن به مکزیک را نداشتید | تو واقعاً هیچوقت منظورت این نبود که ما به مکزیک برویم |
او با نگاه کردن به ژن های جنسی این پسرعموهای دور به آینده ما نگاه می کند. | او با نگاه کردن به ژن های جنسیت این پسرعموهای دور به آینده ما نگاه می کند. |
برای پاسخ به تمام سوالات شما، من نمی دانم. | برای پاسخ به همه سوالات، من نمی دانم. |
فرشتگان برمی گردند و وقتی کسی را می بینید که قرار است به شما کمک کند، از خوشحالی گریه خواهید کرد. | فرشتگان برمی گردند و وقتی کسی را می بینی که مصمم است به تو کمک کند، از خوشحالی گریه می کنی. |
از زمانی که مادرم را دفن کردم، در نیمه راه جنگ، اینجا نبودم. | از زمان تشییع جنازه مادرم که نیمه راه جنگ بود دیگر اینجا نبودم. |
پدرت پیر و احمق است و دیر سر کار آمده است. | پدرت پیر و دیوانه است و دیر سر کار آمده است. |
در نهایت، برای رادیکال های ایران، امکان روابط همکاری با آمریکا یک خیال و خیال محض است. | در نهایت، برای رادیکالهای ایرانی، امکان روابط همکاری با آمریکا خیالی محض است. |
اگر چیزی را ببینم که قبلاً ندیده ام، یک دلار روی آن می اندازم. | اگر چیزی را ببینم که قبلاً ندیده ام، یک دلار روی آن می گذارم. |
خیلی وقت پیش باید پرستار می داشتی. | خیلی وقت پیش باید پرستار می داشتی |
آره پرواز خوبی داشته باشی | پرواز خوب |
نمیتونی بفهمی چیکار کردی | نمیتونی ببینی چیکار کردی |
داشتیم شوخی میکردیم | ما فقط شوخی کردیم |
تنها چیزی که وجود داشت این بود که نه سایمون و نه گارفانکل تا به حال 80 روز را صرف درمان بستری برای مسائل خشم نکرده بودند... حداقل طبق ویکی پدیا. | فقط این بود که نه سیمون و نه گارفانکل 80 روز را برای درمان مسائل خشم سپری نکردند... حداقل طبق ویکی پدیا. |
موردرد به افکارش نگاه کرد و گره ای را پیدا کرد که کمی اراده ساده اش را کنترل می کرد. | موردرد به افکارش نگاه کرد و گره ای را پیدا کرد که اراده ساده او را کنترل می کرد. |
اوه خدای من، ایوان، تو داری خونریزی می کنی. | خدایا، ایوان، تو داری خونریزی می کنی. |
در زیر آسمان ابری قایق ماهیگیری سرانجام به بندر رسید و دانکن دریا را پشت سر گذاشت. | قایق ماهیگیری بالاخره به بندر رسید و دانکن دریا را پشت سرش ترک کرد. |
من مطمئن هستم که این آخرین باری است که از من در مورد یک کارمند سابق می پرسید. | فکر می کنم این آخرین باری است که از من در مورد کارمندان سابق سوال کردید. |
میخواستم بگم برو بستنی | فکر کردم برم بستنی بگیرم |
کلی و البته آوا. | البته کلی و آوی. |
من به یک تیم کوچک سه یا چهار نفری نیاز دارم، کاملا محتاط. | من به یک تیم کوچک، چهار نفر، کاملا محتاط نیاز دارم. |
فاطمه ها خیلی خوبن | فاطمه خیلی خوبه |
رون، کجا میری | رون کجا میری |
خدایا این چیه | خدایا اون چیه |
اوه تو زود اومدی خونه | شما زود به خانه آمدید |
او فکر می کند که او بیش از حد واکنش نشان می دهد. | او فکر می کند که بیش از حد واکنش نشان می دهد. |
من می خواهم بیرون. | من می خواهم از آن خارج شوم. |
رون و هرمیون هر دو ناله کردند. | رون و هرمیون ناله کردند. |
توانایی کشورهای عضو جدید برای انجام تعهدات خود بسیار مثبت ارزیابی می شود. | توانایی کشورهای عضو جدید برای انجام تعهدات خود بسیار مثبت است. |
برتون دستش را روی دهان باز مرد فشار داد. | برتون دستش را روی دهان باز مرد گذاشت. |
ببینید من همیشه دوست داشتم فضانورد شوم اما فکر نمیکنم به این زودیها کشتیهایی را به فضا بفرستیم. | ببینید، من همیشه دوست داشتم فضانورد شوم، اما قرار نیست به این زودی کشتی را به فضا بفرستیم. |
مکان عمومی ... | مکان عمومی... |
حتما ازدواج میکرد... | او ازدواج می کرد ... |
به من بگو، شپرد، اگر خودت را زنده زنده در حال سوختن میدیدی، به یک قطره آب بسنده میکردی یا بیشتر مصرف میکردی. | به من بگو، شپرد...... اگر زنده زنده می سوزی، فقط یک قطره آب خواهی داشت... یا بیشتر دوست داری. |
و هنگامی که آن را به دست آورد، نسبت به قدرتی که به او می داد وسواس پیدا کرد. | و هنگامی که او را یافت، شروع به وسواس با قدرتی که به او داده بود شد. |
من می توانم کمک کنم، ستوان. | من می توانم به شما کمک کنم، ستوان. |
بازار نوردیک به چندین منطقه مناقصه تقسیم می شود که توسط اتصال دهنده ها جفت می شوند. | بازار نوردیک به چندین منطقه حراج مرتبط با راهنمایی اتصال دهنده تقسیم می شود. |
داشتی با اسباب بازی کوچکت بازی میکردی | با اسباب بازی کوچکت بازی کردی |
من کوچکترین ایده ای ندارم که شما در مورد چه چیزی صحبت می کنید. | من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید. |
کسی اینو دید | آیا کسی شما را دید |
گفتی خاویار می خوری. | گفتی که خاویار میخوری |
برو به حیوانات شلیک کن، این به نظر سرگرم کننده است. | ما به چند حیوان شلیک می کنیم. به نظر سرگرم کننده است. |
خطوط خونی، انتقام شخصی. | خطوط خونی، بازپرداخت شخصی |
من آوریل گذشته از فورت هیز بیرون آمدم، اما کسی اینجا نبود. | آوریل گذشته از فورت هیز آمدم، اما کسی اینجا نبود. |
مایکل، چه می شود اگر وقتی صحنه شروع می شود آنجا کشف شوم | مایکل، چه می شد اگر وقتی صحنه شروع شد، اینجا حاضر می شدم |
به این معنی که این تنها بخشی از مصنوع است. | یعنی فقط بخشی از مصنوع است. |
. نفس عمیقی کشید و شروع کرد به خواندن. | نفس عمیقی کشید و شروع کرد به خواندن. |
اگر من می توانستم فقط به شروع بازگردم. | اگر می توانستم به اول برگردم |
صدایش بی لهجه، چشمانش درخشان و مشکوک بود. | صدایش جدا، چشمانش درخشان و مشکوک بود. |
متاسفم فکر کردم باید بدونی | متاسفم ولی فکر کردم باید بدونی |
در جهان خود شما بسیار هستید. | تعداد زیادی از شما در جهان شما وجود دارد. |
فرض شما مغرور است و چهره شما شروع به عصبانی کردن من کرده است. | مفروضات شما مغرور است و چهره شما شروع به عصبانی کردن من کرده است. |
ببخشید نمیدونستم | ببخشید ولی نمیدونستم |
آزارم دادی، داشت زمزمه می کرد. | زمزمه کرد تو به من صدمه زدی. |
ما از تپ اختر سطح پنج با ضریب انفجار استفاده خواهیم کرد. | ما از یک تپ اختر مرحله پنج با ضریب انفجار استفاده خواهیم کرد. |
با پدر و مادرت تماس گرفتم | به پدر و مادرت زنگ زدم |
منظورم این است که بالاخره مکس ایوانز جان شما را نجات داد. | بالاخره مکس ایوانز جان شما را نجات داد. |
این همه فلفل را خودتان بخورید | آیا همه فلفل قرمز را به تنهایی می خورید؟ |
تو شاید | شما ممکن است |
این فقط خانه است. | این فقط یک خانه است |
وقتی سیاست و اقتصاد در حالت چرخهای عمل میکنند، به خوبی عمل میکند، همانطور که معمولاً در غرب بوده است. | زمانی که سیاست و اقتصاد در حالت چرخهای کار میکنند، به خوبی عمل میکند، همانطور که در غرب معمول است. |
شکل آن مانند استرالیا قرمز تیره است که نیوزلند در کنار آن است. | مثل استرالیا قرمز تیره با نیوزلند همسایه است. |
مقررات فعلی قبلاً نشان داده است که چرا اقدام در سطح جامعه مناسب ترین است. | این مقررات قبلاً نشان داده است که چرا اقدامات در سطح جامعه مناسبترین هستند. |
دیرین زیست شناس قدیمی با طنز تلخ اشاره کرده بود که سخنرانی های دیروز و فیلم های متحرک هوشمندانه در مورد بوم شناسی پلیوسن به ندرت از حشرات و دیگر اهالی بی مهرگان نام برده شده بود. | یک دیرینه زیست شناس قدیمی با شوخ طبعی خاطرنشان کرد که در سخنرانی های دیروز و فیلم های متحرک هوشمندانه در مورد بوم شناسی پلیوسن به ندرت از حشرات و سایر حیوانات بی مهره نام برده شد. |
به عنوان یک معلم، واقعاً این چیزی است که می خواهم به بچه ها نشان دهم. | این چیزی است که من واقعاً می خواهم به عنوان یک معلم به بچه ها نشان دهم. |
آره رئیس | بله آشپز |
بهش فرصت بده | به او فرصت بده |
سهم مساوی | همان سهم |
نرو لطفا با من بمان. | نرو لطفا با من بمون |
اگر کسی هست که می خواهید با او صحبت کنید... ...می خواهید با او خداحافظی کنید، همین الان این کار را انجام دهید. | اگر می خواهید با کسی صحبت کنید...... ممکن است بخواهید با کسی خداحافظی کنید، همین الان این کار را انجام دهید. |
همسایه های ما، همکاران ما. | همسایگان و همکاران ما |
اسم من پاتریک است. | اسم من پاتریک است |
برای جلوگیری از همپوشانی و تضادها، اطمینان از هماهنگی و اثربخشی منابع مختلف مالی ضروری است. | در این زمینه، بر لزوم اطمینان از هماهنگی و اثربخشی منابع مختلف مالی به منظور جلوگیری از تکرار و تناقض تاکید می کند. |
روز شکرگزاری بدون تو یکسان نخواهد بود. | بدون تو یکسان نخواهد بود |
این ممکن است خطر واکنش های سمی مرتبط با متوترکسات را افزایش دهد. | این ممکن است خطر یک پاسخ سمی مرتبط با متوترکسات را افزایش دهد. |
آری، | آری... |
اوه، مامانت سوار اتوتوپ شد | وای مامانت سوار اتوتوپ شد |
این تنها خبر خوبی نیست که امروز با خود به خانه آورده ام. | این تنها خبر خوبی نیست که امروز به خانه آوردم. |
در خود بستید و کار کردید و هیچکس اجازه نداشت مزاحم شما شود. | تو ساکت شدی و تمرین کردی و هیچکس اجازه نداشت مزاحمت شود. |
درست وارد یکی شد و از طریق آن رفت و از بین رفت. | او درست به یکی دوید، و او رفت. |
شگفت انگیز است... وقتی فکر می کنید، فقط سه ماه پیش، ما کاملا غریبه بودیم. | شگفت انگیز است وقتی فکر می کنید، همین سه ماه پیش، ما کاملا غریبه بودیم. |